پشت در بود ولی یک قدم ابراز نکرد هر چه فریاد زدم پنجره را باز نکرد من به امید نوازش گر دستش بودم مثل هر بار نخندید و مرا ناز نکرد اتفاق من و او هر دو قناری بودیم شرح این حادثه را یک نفس اواز نکرد رفتی ای دل دیوانه که حتی ققنوس تا دل اتش غم مثل تو پرواز نکرد زل زدم خیره شدم پلک زدم محو شدم یک نظر عشق مرا در دلش اغاز نکرد شاید او عاشق من بود نمی دانم اه. . . شاید احساس خوئش را به من ابراز نکرد
موضوعات سایت
پیوند ها
طراح قالب
امکانات سایت